برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید

دسته بندی

Breadcrumbs Image
7c94c7bd-e194-4abe-b1f3-52ded800ecfc.jpg

شعر کودکانه یه روز آقا خرگوشه

شعر کودکانه یه روز آقا خرگوشه رسید به بچه موشه

یه روز یه آقا خرگوشه
رسید به یه بچه موشه
موشه دوید تو سوراخ
خرگوشه گفت آخ

«وایسا وایسا کارت دارم
من خرگوش بی‌آزارم
بیا از سوراخت بیرون
نمی‌خوای مهمون»

یواش موشه اومد بیرون
یه نگاهی کرد به مهمون
دید که گوشاش درازه
دهنش بازه

«شاید می‌خواد بخورتم
یا با خودش ببرتم
پس می‌رم پیش مامانم
آن‌جا می‌مانم»

مادر موشه عاقل بود
زنی باهوش و کامل بود
یه نگاهی کرد به خرگوش
گفت به بچه موش

«نترس جونم اون مهمونه
خیلی خوب و مهربونه
پس برو پیشش سلام کن
بیارش خونه»


فائزه رسولی

فائزه رسولی

توضیحات بیشتر

مشاهده نظرات

دیدگاه ارزشمند شما

لطفا فیلدهایی که با * مشخص شده است را پر کنید، آدرس ایمیل شما نمایش داده نمی شود